کد مطلب:129887 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:183

مجلس یزید
یزید غرق شادی و سرور شد و شادمانی او به نهایت رسید. فرمان داد مجلسی بزرگ و پر از اشراف و اعیان و شخصیت ها ترتیب دادند.

ابن جوزی گوید: آن گاه یزید نشست و بزرگان شام را فراخواند و پیرامون خود نشاند و سپس آنان (اسیران اهل بیت (ع)) را نزد او آوردند. [1] .

تاریخ درباره ی نام آنهایی كه در آن مجلس شوم حضور داشتند چیزی ننوشته است. ولی ما می دانیم كه آن مجلس پر از اعیان و اشراف و چهره هایی از صحابه و تابعان همچون


ابو برزه ی أسلمی، [2] زید بن ارقم [3] و به قولی سمرة بن جندب، [4] برخی از انصار، [5] و برخی كمك كاران بنی امیه از جمله نعمان بن بشیر؛ [6] چهره هایی از شجره ی لعنت شده در قرآن - بنی امیه - مانند یحیی بن حكم، [7] عبدالله بن حكم، [8] عبدالرحمن بن حكم [9] و نیز سران رژیم حاكم بوده است. برخی زنان بنی امیه مثل «ریا» [10] دایه ی یزید نیز در آنجا حضور داشتند كه همسر یزید، هند دختر عبدالله بن عامر بن كریز نیز به آنان ملحق گردید. [11] .

از جمله كوفیانی كه همراه با اسیران اهل بیت (ع) به شام آمده بودند اینها بودند: زحر بن قیس، [12] شمر بن ذی الجوشن، [13] مخفر بن ثعلبه، [14] عمر بن سعد، [15] محقن بن


ثعلبه، [16] ابوبردة بن عوف أزدی، طارق بن ابی ظبیان أزدی و جماعتی دیگر از اهل كوفه؛ [17] و دیگرانی همچون ربیعة بن عمر، [18] عذری بن ربیعة بن عمرو جرشی [19] عبدالله بن ربیعه ی حمیری، [20] غاز بن ربیعه ی جرشی [21] و روح بن زنباع. [22] .

از سوی دیگر برخی نمایندگان دولت های بزرگ آن روزگار و بزرگان اهل كتاب مانند سفیر روم [23] و رأس الجالوت [24] نیز در آنجا دیده می شوند.

به این ترتیب معلوم می شود كه آن مجلس از نظر سیاسی و اجتماعی و از نظر داخلی و خارجی دارای اهمیت فراوان بود؛ و از همین رو یزید خواست چنین وانمود كند كه بر دشمن خویش چیره گشته و همه چیز پایان پذیرفته است. [25] .

مزی گوید: چون اسیران اهل بیت (ع) را نزد یزید بردند همه ی درباریان شام جمع شدند و بر او وارد گشتند و پیروزی را به او تبریك گفتند. [26] .


[1] المنتظم، ج 5، ص 341.

[2] تاريخ الطبري، ج 4، ص 293؛ المنتظم، ج 5، ص 342؛ الرد علي المتعصب العنيد، ص 47؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 309؛ تذكرة الخواص، ص 261؛ البدايه و النهايه، ج 8، ص 194 و 199؛ انساب الاشراف، ج 3؛ ص 416؛ البدء و التاريخ، ج 6، ص 12؛ الملهوف، ص 214، مثيرالاحزان، ص 100؛ بحارالانوار، ج 45، ص 132؛ الفتوح، ج 2، ص 181؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 57.

[3] الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 58.

[4] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 64 (جاپ انوار الهدي).

[5] الطبقات الكبري (ترجمة الامام الحسين (ع))، ص 82؛ عبرات الصطفين، ج 2، ص 321.

[6] الجوهرة، ج 2، ص 219 (مطابق آنچه در عبرات المصطفين آمده است).

[7] الارشاد، ج 2، ص 119؛ اعلام الوري، ص 248؛ تاريخ الطبري، ج 4، ص 352؛ الكامل في التاريخ، ج 4، ص 89؛ المناقب، ج 4، ص 114.

[8] الفتوح، ج 2، ص 180.

[9] انساب الاشراف، ج 3، ص 421؛ تاريخ الاسلام، ذهبي، ص 18، مجمع الزوائد، ج 9، ص 198؛ بحارالانوار، ج 45، ص 130 (به نقل از مناقب).

[10] تاريخ مدينه دمشق، ج 19، ص 420؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 319؛ البداية و النهايه، ج 8، ص 205؛ الاتحاف بحب الاشراف، ص 56.

[11] مقتل الخوارزمي، ج 2، ص 73؛ تسلية المجالس، ج 2، ص 399؛ بحارالانوار، ج 45، ص 142.

[12] الأخبار الطوال، ص 260؛ الفتوح، ج 2، ص 180؛ الارشاد، ج 2، ص 118؛ الرد علي المتعصب العنيد، ص 45؛ الكامل في التاريخ، ج 4، ص 83؛ جواهر المطالب، ج 2، ص 291 و....

[13] انساب الاشراف، ج 3، ص 416؛ الأخبار الطوال، همانجا؛الارشاد، ج 2، ص 119؛ الكامل في التاريخ، همانجا؛ اعلام الوري، ص 248.

[14] انساب الاشراف، همانجا؛ الفتوح، ج 4، ص 180؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 55؛ الارشاد، ج 2، ص 119؛ اعلام الوري، همانجا (در دو كتاب اخير به جاي مخفر، محفر آمده است).

[15] الاتحاف بحب الاشراف، ص 55 (در اين كتاب به جاي عمر، عمرو آمده است).

[16] الاخبار الطوال، ص 260.

[17] الارشاد، ج 2، ص 118؛ تاريخ الطبري، ج 4، ص 251؛ البداية و النهايه، ج 8، ص 193.

[18] تذكرة الخواص، ص 260.

[19] مثيرالاحزان، ص 98.

[20] الارشاد، ج 118، 2.

[21] العقد الفريد، ج 5، ص 130.

[22] جواهر المطالب، ج 2، ص 270، ولي گويا او همانند عقدالفريد خبر را از غار بن ربيعه ي جرشي نقل كرده است و در سند افتادگي دارد.

[23] تذكرة الخواص، ص 263.

[24] الكامل في التاريخ، ج 4، ص 90.

[25] غافل از اينكه كاروان حسين (ع) پيروزي را براي خودش خواهد نوشت و معادله بر ضد يزيد خواهد شد و مجلس او به پايگاهي براي تبليغ پيروزي حسين (ع) و رسيدن قيامش به اهداف مقدس خود تبديل خواهد كرد.

[26] تهذيب الكمال، ج 6، ص 429.